رحمه للعالمین
برایش فرقی نداشت که طرف مقابلش گنهکار است یا مؤمن؛ او که وجودش سراسر لطف و رحمت بود، در هدایتگری و ابراز عشق و علاقه، هیچ تفاوتی بین عمویش حمزه که در همه حال یار و یاورش بود، و آن عموی دیگرش که از انواع روشها برای آزارش استفاده میکرد، نمیگذاشت. او طبق شأن رحمةللعالمین بودنش، عشق و مهربانی و لطافت را به جان همگان میریخت و مثل آبی که حیاتبخش است، در مواجهه با هر شخصی باعث رشد و شکوفاییاش میشد.
ولی در این میان، عدهای بودند که رگهای معنویشان به خاطر خود محوری، گرفته بود. حال و روز این افراد مثل شخص بیماری است که رگهای بدنش بنا به دلایلی بسته شده و خون در آن حرکت نمیکند. چنین فردی اگر آب هم بخورد، برایش مضر است. آری کسانی که تمام وجودشان را غلظت گرفته بود، در مواجهه با چنین موجود لطیفی، بر غلظت و سختی و خشونتشان افزوده میشد و در همان مسیر باطلی که بودند، به اوج میرسیدند.
نظرات شما عزیزان: